به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین رمضانی، خطیب نمازجمعه این هفته هامبورگ، در خطبه های این هفته خود ضمن اشاره به نامهی بیش از 128 تن از محقّقین و علمای اسلام در محکومیت هر گونه ترور و خشونت ابراز داشت: اسلام مثل همه ادیان الهی دیگر، دین رحمت و طرفدار سرسخت حقوق بشر ـ به معنای دقیق آن ـ است و اساساً برای تکریم انسان پایه ریزی شده است.
اقدامات مشکوک به بهانه مهار تروریستها
مدیر مرکز اسلامی هامبورگ خاطر نشان کرد: ما هرگونه خشونت و ظلم و ستم در حق بشر را محکوم می کنیم. آنچه از طرف گروهک های تروریستی مدّعی شریعت صورت می گیرد از نظر تمام علمای راستین اسلام ـ چه شیعه و چه سنّی ـ محکوم است. آنچه به بهانهی مهار تروریستها توسط برخی از قدرتهای جهانی صورت می گیرد نیز قابل تأمل است و باید به شیوه منطقی و قانونی در چارچوب های رسمی و بدون تجاوز و یکجانبه گرایی انجام پذیرد. کسانی که تروریست ها را حمایت کردند و به آنها بال و پر دادند نیز باید به جهان معرّفی شوند تا خسارات را جبران کنند و از مردم جهان و به ویژه آسیب دیدگان عذر خواهی کنند.
به کمک مظلومان و پناه جویان عراقی و سوری بشتابید
وی در بخش دیگری از سخنان خود بر لزوم حمایت از مظلومان و پناهجویان عراقی و سوری تاکید کرد و گفت: بدون شک اسلام فقط دین نماز و روزه نیست؛ بلکه دین حمایت از مظلومان و کمک به نیازمندان نیز هست. ما از عموم مسلمانان چه برادران عزیز اهل سنت و چه شیعیان می خواهیم به کمک آسیب دیدگان حوادث اخیر بشتابند. امروزه عده ای از کردها و ترکمن ها و علوی ها از مذاهب سنی وشیعه از بیم جنگ از خانه و کاشانه ی خود آواره شده اند و در شرایط دشواری به نجف اشرف و کربلای معلا پناهنده گردیده اند. بسیار خوب و مناسب است که مسلمانان قربانی روز عید قربان امسال خود را برای آنها در نظر بگیرند و در این اقدام خداپسندانه مشارکت کنند.
ادامه سلسله مباحث اسلام و حقوق بشر
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی همچنین به ادامه سلسه مباحث خود درباره اسلام و حقوق بشر پرداخت و اظهار داشت: در جلسه پیشین روشن گردید که مکتب انبیاء یک مکتب حقوقی است؛ به این معنا که همه پیامبران الهی مهم ترین رسالت خود را در دفاع از حقوق انسانها میدانستند و به همین جهت در تعالیم و آموزههای خود بر ابعاد حقوق انسانها تأکید داشتند و البته این نظام حقوقی بر اصولی انسانی و الهی استوار بوده است؛ و لذا مهمّ است مروری هر چند کوتاه بر دو واژه حقوق و بشر داشته باشیم.
واژه «حقّ» در لغت معانی متعددی دارد مانند: "گفتار" و "کردار" و "اعتقاد مطابق با واقع" و نیز به معنای "خدا" و "آفریننده" آمده است، چه اینکه به معنای "آفریده شده" هم آمده ولی میتوان همۀ آن معانی را به «ثبوت» برگرداند. یعنی هر امر ثابت حال؛ (خواه) آن امر ثابت، «امر واقعی» باشد و یا «امر نسبی».
پس به خدای متعال، "حقّ" گفته میشود، زیرا ثابت و واقعی است و به قرآن نیز «حقّ» گفته میشود به اعتبار ثبوت آن از طرف خدا؛ چه اینکه کاری راکه واقع و ثابت میشود میتوان «حقّ» گفت و عدل را نیز «حقّ» میگویند، زیرا عدل مایه ثبوت و بقاء هر چیزی است؛ و "اسلام" نیز «حقّ» اطلاق میشود؛ و به خاطر تحقق و واقعیّت و ثبوت آن، «حقّ» بر "ملک و بهرة معینِ مشخص" نیز گفته میشود و این اطلاق به خاطر ثبوت و تحقق آن به حکم قانون یا قرارداد معتبر، ثابت و معین گردیده است.
لازم به یادآوری است در برابر هر یک از معانی مختلف «حقّ» میتوان واژه "باطل" را به کار برد مانند: اینکه "خدا" حقّ است پس "بت پرستی و شرک"، امر باطل است.
معانی و استعمالات "حق" در قرآن
واژۀ «حقّ» در قرآن کریم موارد استعمال گوناگونی دارد به عنوان نمونه :
دربارۀ "خدا" به کار رفته مانند: «و یعلمون انّ الله هو الحقّ المبین» [1] ؛ و مىدانند كه خداوند حق آشكار است!
در مورد "کار خداوند" هم استعمال شده : «و هو الّذی خلق السّموات و الارض بالحقّ»[2]؛ اوست كه آسمانها و زمين را بحق آفريد
و نیز دربارۀ "دین خدا" به کار رفته: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحقّ»[3] ؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده است.
و دربارۀ "(وعدة) خداوند" به کار گرفته شد: «و اذا قیل ان وعد الله حقّ»[4]؛ و هنگامى كه گفته مىشد: وعده خداوند حقّ است.
و دربارۀ "وحی" نیز آمده: «و الّذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحقّ»[5]؛ و آنچه از كتاب به تو وحى كرديم حق است
چه اینکه دربارۀ "قصص" نیز به کار رفته: «و ان هذا لهو القصص الحقّ»[6]؛ در واقع تنها حكايتهاى حقيقى همين است.
و دربارۀ "حکم و داوری و قضاوت" هم به کار رفته است: «فاحکم بین النّاس بالحقّ»[7]. پس در ميان مردم بحق داورى كن
به غیر از این موارد، «حقّ» در قرآن کریم به برخی از مفاهیم اعتباری هم اطلاق شده است که بیانگر نوعی رابطه میان دو انسان و یا بین یک انسان و انسانهای دیگر است مانند: «و آت ذالقربی حقّه»[8] و حقّ نزديكان را بپرداز
«و فی اموالهم حقّ للسائل و المحروم»[9] و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود!
«وَ لْيُمْلِل الّذی علیه الحقّ»[10]. و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند
و به عنوان "صفت فعل انسان مکلّف" نیز آمده: «ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات الله و يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بغیر الحقّ»[11]. چرا كه آنان نسبت به آيات الهى، كفر مىورزيدند؛ و پيامبران را به ناحق مىكشتند و البته در کلمات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و نیز امامان معصوم(علیهم السلام) این واژه به صورت فراوان مورد استفاده قرار گرفته است از جمله در «رساله الحقوق» امام سجاد(علیه السلام) که به بیش از 50 حقّ اشاره گردیده که بیشتر به حقوق اخلاقی اشاره شده است که در آن، بُعد اجتماعی بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است.
با دقت در آیاتی که حدود 40 بار این واژه را به کار برده این نتیجه به دست میآید که در بیشتر موارد، مفهوم حقوق آن اراده نشده ولی در برخی از آیات مفهوم حقوقی "حقّ" قصد شده است. مانند آیه 282 سوره بقره که میفرماید: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْيَکْتُبْ بَيْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ کاتِبٌ أَنْ يَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَکْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ کانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ »
ای کسانی که ایمان آوردهاید هرگاه به همدیگر وامی ـ تا سر آمدی معیّن ـ دادید آن را بنویسید و باید نویسندهای در میان شما از روی عدالت بنویسد و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد نباید از نوشتن ـ همان طور که خدا به او تعلیم داده ـ خودداری کند. پس باید بنویسد و آن کسی که حقّ بر عهدۀ اوست باید املا کند و از خدا و پروردگار خویش بترسد و چیزی از آن فروگذار نکند و اگر کسی که حقّ بر عهدۀ اوست کم خرد یا ناتوان است یا نمیتواند خودش املا کند باید سرپرست او با رعایت عدالت، املا کنند.
معانی اصطلاحی حقوق
واژه "حقوق" به چند معنای اصطلاحی به کار رفته؛ از جمله:
1ـ «حقوق» به "نظام حاکم بر رفتار اجتماعی شهروندان یک جامعه" اطلاق میگردد یعنی مجموعۀ بایدها و نبایدهایی که اعضای یک جامعه ملزم به رعایت آنها هستند؛ و البته در این اصطلاح، «حقوق» جمع «حقّ» نیست بلکه به معنای مفرد به کار رفته است و در این معنا مرادف با «قانون» است گرچه تفاوتهایی با هم دارند؛ مانند اینکه قانون معنای عامی دارد که قوانین تشریعی، اعتباری و قوانین تکوینی و حقیقی را در بر میگیرد، ولی «حقوق» فقط قوانین تشریعی و اعتباری را شامل میشود؛ و تفاوت دیگر در این است که حقوق هم شامل "قوانین موضوعه" میشود و هم شامل "قوانین غیرموضوعه" ولی "قانون" فقط شامل قوانینی میشود که فرد یا گروه و یا دولتی و.... وضع شده باشد.
2ـ کلمه «حقوق» مجموعه «حقّ» هایی است که از سوی مقام صلاحیت داری برای «انسان بما هو انسان» وضع و تضمین شده است و در این معنا «حقوق» جمع «حقّ» میباشد.
"بشر" و "انسان" که دو واژه مترادف هستند به معنای نوعی از موجودات است که دارای دو ساحت و دو بُعد مادّی و غیر مادّی و یا طبیعت و فطرت میباشد و فقط جنبۀ حسّی و مادّی ندارد بلکه از بعد غیر حسّی نیز برخوردار است و بالطبع ظرفیتها و خواستههای انسان هم متعدد و متنوع است و لذا در اسلام وقتی سخن از حقوق انسان و بشر میشود در حقیقت به همه ابعاد آن نظر دارد که مورد بحث قرار خواهد گرفت.
[1] . نور، 25.
[2] . انعام، 73.
[3] . فتح، 28.
[4] . جاثیه، 32.
[5] . فاطر، 31.
[6] . آل عمران، 62.
[7] . ص، 26ـ21ـ22؛ غافر، 20.
[8] . روم، 38.
[9] . ذاریات، 19.
[10] . بقره، 282.
[11] . بقره، 61.
نظر شما